فیاض

کامنت

حسین علی دلجویی

شعر ارسالی از: حسین علی دلجویی

http://delju.blogfa.com

--------------------


این دل آشفته که همراه ماست
تارو پودش سوز آتشگاه ماست

ما به جامی شعر ، حالی میکنیم
این همانا لذت گه گاه ماست

قلب ما اردوی شعر و شاعریست
سینه ی عشاق اردوگاه ماست

قلب شاعر مامن عشق خداست
این سرشت و طینت آگاه ماست

پنج اصل عشق تا اندوختیم
بهترین سرمایه ی پنجاه ماست

تا که طوفانی شود دریای دل
یک غزل تضمین بندرگاه ماست

دل شکستن نیست در سلک ادب
گر چه ره پیداست، این بیراه ماست

در خیال خویش مشروطم نکن
ای که چشمت درس دانشگاه ماست

تا غزل باران شوم ، چشمت همه
بهترین قافیه ی دلخواه ماست

بازجویی میشوم در شعرها
تا که چشمت پیر کاراگاه ماست

کارسرباز غزل جانبازی است
تا رخت در صفحه ی دل شاه ماست

این قصیده گر که وصفت کم نمود
حاصلی از طینت خودخواه ماست

نادم از عشق عزیزان نیستم
گر چه این سینه ندامتگاه ماست

با طلوعت در حجاز سینه ها
رو به محرابت همه درگاه ماست

از همان روزی که عاشق شد دلم
هاله ای پیوسته گرد ماه ماست

ما فقط از شاعران دل میبریم
پشت کوی بطن چپ بنگاه ماست

من چه دارم جز هوای کوی تو
با توام، با تو ،که خاطر خواه ماست

حیف با این عمرهای بی اساس
بدترین غم فرصت کوتاه ماست

شبنم فرضی زاده

اشعار ارسالی از:شبنم فرضی زاده

http://shabnamgazal.blogfa.com
------------------
خدانکند
نگاه بی رمق و سرسری ..خدانکند
فقط به چشم همین خواهری..؟خدانکند

سری زدم به درختان سیب لبهایت
رسیده وسوسه آخری ..خدا نکند

خدا دوبال برای تو کاش..امانه!
پرنده میشوی  ومی پری !خدانکند

به گوش  شهر رساندم توراو...منتظرند
دلی که از همه شان می بری....خدانکند

گئدن قاییتمایاجاق: رفته بر نمی گردد
وباز دخترک آذری...خدانکند

دوباره می پرم از خواب..خواب تلخی بود
تورا کنار کس دیگری...خدانکند
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
بهانه های مجدد
از پیچ و از خم کج و ممتد گذشته است
دیوانگان موی تو از حد گذشته است

بعد از تو شاهدیم که بازار شانه ها
رونق گرفته و به شما بد گذشته است

بر در صدای در زدنت را کشیده ام
کار من از نیامد وآمد گذشته است

تقویم را دوباره ورق میزنم ولی
روزی که بازگشت تو باشد گذشته است

حتی غزل به داد دل من نمی رسد
کار ازبهانه های مجدد گذشته است

دیشب من و خیال تو باهم ...چه خوب بود
حالا ببخش اگر به شما بد گذشته است
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
شبای سرد
شبای سردی ان شبای اینجا
خیال تو قرارمو گرفته
چشات ایمانمو تسخیر کرده
اره دارو ندارمو گرفته

توراهی که به مردن ختم میشه
بذاربی تو قدم برداره پاهام
بذار گم شم میون بی کسی ها
سیاه و تاره ,یه زندونه دنیام


همش  تشویش دارم  همش تکرار میشه
یه کابوس عجیبی  توی خوابم همیشه
یهو بیدار میشم  یهو گریه م میگیره
دلم بدجور تنگه ..دیگه داره می میره


دوباره اشک میریزه ترانه
دوباره بغض من لبریز می شه
بهاری که زمستونو میاره
تموم فصل ها پاییز میشه


همش  تشویش دارم همش تکرار میشه
یه کابوس عجیبی توی خوابم همیشه
یهو بیدار میشم  یهو گریه م میگیره
دلم بدجور تنگه  دیگه داره می میره

ربابه اصغری

ربابه اصغری

کامنت های مربوط به عکس های سایت دکلمه ها

کامنت های مربوط به عکس های سایت دکلمه ها